جذب مخاطب هدفمند با استفاده از زبان دیجیتال بدن مشتری

جذب مخاطب

بازاریابی درون گرا[1] راهی موثر برای جذب مخاطب هدفمند[2] در یک برنامه جامع دیجیتال مارکتینگ است. جذب مخاطب هدفمند تنها هدف بازاریابی درون گرا نیست. مشتری بیشتر یعنی درآمد بیشتر و درآمد بیشتر یعنی رشد شرکت. هدف دفتر نمایندگی، جذب بیشتر مشتری است، چون جذب مشتری بیشتر یعنی حفظ مشتری های دائمی[3]. با توسعه ی استراتژی شرکتتان و همچنین نمایندگی های فروش دیگر می توانید تاثیر زیادی در تبدیل بازدیدکننده به مشتری بگذارید. بعضی وقتها مشتری به معامله خاتمه می دهد. متاسفانه بسیاری از بازدیدکنندگان آماده جذب (درونی) نیستند و در نتیجه به مشتری تبدیل نمی شود. در حقیقت جذب مشتری به شیوه کاملا متفاوتی نیاز دارد.موفق ترین نمایندگی های فروش علاوه بر داشتن مهارت های مهم در مرحله ی فروش (مانند توانایی جذب مشتری و کنترل آنها، پرسیدن سوالات مناسب و ایجاد ارتباط بین عرضه ی یک محصول با مشتری) از اصول فروش داخلی پیروی می کنند و ارزیابی فروش را در همه ی جهات انجام می دهند ولی مهم تر از همه توجه نمایندگی فروش به زبان دیجیتال بدن[4] مشتری است.

زبان دیجیتال بدن چیست؟

 بیشتر نمایندگی های فروش در خواندن زبان بدن ماهر هستند. آنها به قرار ملاقات هایی که برای فروش تنظیم شده است می روند و طبق مدلی که مشتری بالقوه[5] نشسته یا با حرکات ناخودآگاه صورتش (که تمایل آنها را به خرید نشان می دهد یا نه) زبان بدن مشتری را می خوانند. متاسفانه وقتی نمایندگی های فروش برای اولین بار با مشتریان داخلی ارتباط برقرار می کنند، قادر به تشخیص مشتری بالقوه نیستند و باید به دیتا (اطلاعات) اعتماد کنند تا زبان بدن خریدار را بخوانند. زبان دیجیتال بدن همان چیزی است که مشتری ها بصورت آنلاین انجام می دهند و خلاصه ای است از همه ی فعالیت هایی که توسط  فرد انجام می شود، از مشاهده ی صفحه تا کلیک هایی که بر روی فرم ثبت نام می شود. شاید مشتری بالقوه بتواند در پشت مانیتور کامپیوتر و موبایل مخفی شود ولی فعالیت های آنها اطلاعاتی کلیدی را در مورد موضوعات مورد علاقه و احساسات آنها آشکار می سازد. نمایندگی فروش در بحث دیجیتال مارکتینگ به این دیتا نیاز دارد تا جایگاه مشتری را در بین سایر خریداران ارزیابی کند و برحسب آن اصول و فرآیند پیام رسانی را کنترل کند.

دیتا را قابل دسترسی کنید:

زیبایی زبان دیجیتال بدن این است که برعکس تلاش برای خواندن و تفسیر حالت های فیزیکی مشتری (فرآیندی که کاملا ذهنی است) می تواند با استفاده از دیتا بصورت عینی اندازه گیری شود. با وجود خریدارانی که بسیاری از وقت خود را صورت آنلاین سپری می کنند، مقدار زیادی دیتا برای بازاریابان موجود است. با نگاه به رقم های کمی از این دیتاها، نمایندگی های فروش می توانند فورا بفهمند که جایگاه مشتری بالقوه در بین سایر خریداران کجاست، به چه چیزی علاقمند است و چه زمانی  به مرحله ی خرید جذب می شود (یا نمی شود.) اطلاعاتی مانند تعداد صفحاتی که مشتری بالقوه مشاهده کرده است و تغییر صفحات، پیشنهاداتی که برای عرضه ی کالا به او شده است و اطلاعاتی که با پر کردن فرم های ثبت نام در پروفایل او قرار داده می شود، در امتیازگذاری محصولات و کنترل مشتری های هدفمند استفاده می شود. اتوماسیون بازاریابی[6] و ابزارهای مدیریت ارتباط با مشتری[7] جمع آوری اطلاعات مورد نیاز را سریعتر کرده اند. نکته کلیدی این است که دیتا باید برای نمایندگی فروش موجود باشد تا از آن برای خواندن زبان دیجیتال مشتری بالقوه استفاده کنند و جذب هدفمند مخاطب را کنترل کنند. این کار آسان به نظر می رسد ولی در حقیقت بسیار سخت است. طبق گزارش داخلی در کشور آمریکا در سال 2014 فقط 31 درصد از نماینده های فروش گفتند که به اکانت رسانه های اجتماعی مخاطبان دسترسی دارند و فقط 21 درصد به تاریخچه جذب مخاطب هدفمند دسترسی دارند و کمتر از 43 درصد، اطلاعات تماس مخاطب را دارند، یعنی نزدیک به نصف نماینده های فروش نمی توانند به دیتاهای جذب مخاطب هدفمند دسترسی یابند.

این مطلب ادامه دارد

برگرفته از هاب اسپات

[1] . Inbound Marketing

[2] . Generation Lead

[3] . Client

[4] . Digital Body Language

[5] . Prospect

[6] . Marketing Automation

[7] . CRM (Customer relationship Management)