استراتژی محتوای شبکه های اجتماعی: چطور با بازار در حال تغییر همسو بمانیم

آیا برای بازاریابی شبکه های اجتماعی خود استراتژی محتوا دارید؟ آیا می دانید چگونه استراتژی محتوا را با استراتژی بازاریابی در شبکه های اجتماعی پیش ببرید؟

آیا برای بازاریابی شبکه های اجتماعی خود استراتژی محتوا دارید؟ نمی دانید که چطور می توان محتوا را با استراتژی های شبکه های اجتماعی تلفیق کرد؟

برای این که متوجه شوید چطور می توان در سال 2020 و سال های پیش رو به صورت استراتژیک از محتوا استفاده کرد، مصاحبه ای با Jay Baer ترتیب داده ایم. Jay یک استراتژیست بازاریابی و تجربه مشتری است. وی بنیان گذار Convince and Convert و یکی از نویسندگان کتاب Talk Triggers است. وی همچنین مجری پادکست تخصصی Social Pros و Standing Ovation است که به صورت تخصصی به رویدادها و سخنرانی ها می پردازند. Jay در مورد بزرگترین ترندهایی که در سال جدید میلادی در دنیای بازاریابی شبکه های اجتماعی اتفاق می افتند نگاهی می اندازد و در مورد نقش بسیار مهم محتوا در استراتژی شبکه های اجتماعی سخن می گوید.

استراتژی محتوای شبکه های اجتماعی

• افزایش نفوذ پیام رسانی و Dark Social

شبکه های اجتماعی در حال دور شدن از سخنرانی (Broadcasting) – صحبت کردن با ماکسیموم تعداد مخاطبانی که می توان داشت – و در عین حال نزدیک شدن به باریک کردن این لیست مخاطبان یعنی داشتن  مکالمات کاربردی با شاید ۷۵ نفر بجای ۵۰۰ هزار نفر هستند. گروه های فیسبوک قطعاً یکی از مهمترین بخش های این موضوع در کنار دیگر کانال های Dark Social مانند فیسبوک مسنجر، واتس اپ، اینستاگرام و پیام های دایرکت می باشد.

• Dark Social

واژه ی دارک سوشال در واقع تمامی ارتباطات اجتماعی است مانند منشن کردن لینک ها، محصولات و خدمات؛ و دیگر فعالیت هایی که شما نمی توانید با نرم افزارها یا ابزارهای ردیابی شبکه های اجتماعی به آنها دست پیدا کنید. به این دلیل واژه ” Dark ” به آن نسبت داده شده است چون غیر قابل تحلیل است. یک مکالمه در اسکایپ، یک پیام در واتس اپ و یا یک تعامل در فیسبوک همگی در زمره دارک سوشال قرار می گیرند.

اینها مکان هایی هستند که یک نرم افزار ردیابی شبکه های اجتماعی در صورتی که یک هشتگ چندبار استفاده شود و یا یک منشن به برند خاصی اتفاق بیافتد، توانایی ردیابی آن را ندارد. این موضوع باعث می شود که برندها با یک ناتوانی مواجه شوند؛ چرا که آنها دوست دارند جزئی از یک مکالمه باشند اما تنها می توانند جزئی از مکالماتی باشند که بتوانند آنها را پیدا کنند! با اضافه کردن مواردی مانند ربات های چت کردن و وب چت به Dark Social شما به موضوعی می رسید که به آن Conversational Marketing گفته می شود. این موضوع باعث مطرح شدن سوالی می شود، آیا تعامل داشتن با تنها یک نفر هم بازاریابی محسوب می شود؟ چرا که بازاریابی معمولاً به عنوان یک معادله یک نفر به چند نفر به حساب می آید.

اگر یک مشتری به وب سایتی برود و ارتباطی را با یک ربات ایجاد کند، و ربات مذکور در انتخاب یک آیتم بخصوص به مشتری کمک کند، آیا این بازاریابی است؟ این موضوع کاملاً از درکی که ما قبلاً از دیجیتال مارکتینگ داشته ایم جدا بوده و متفاوت است، درکی که مبنی بر انتشار اطلاعات به صورت همزمان برای تعداد زیادی از مخاطبان بوده است. این موضوع هیچ ارتباطی به Dark Social و یا Conversational Marketing ندارد. اما بدین معنی نیست که کارایی و تاثیرگذاری کمتری نسبت به آنها دارد. فقط لازم است طرز فکر خود نسبت به استراتژی ها را تغییر دهیم.

فروش مستقیم، پشتیبانی مشتریان و موارد مشابه همگی به اجزای بازاریابی امروزی تبدیل شده اند. توئیتر 7ـمین شبکه اجتماعی بزرگ در امریکا محسوب می شود. توئیتر به هیچ عنوان از دید هیچکس در رتبه های اول یا دوم قرار ندارد، اما اگر از دید خدمات مشتریان و پشتیبانی مشتریان به آن نگاه کنیم، احتمالاً در رتبه اول یا دوم خواهد بود. بعضی مواقع یک سری از فعالیت های بازاریابی در یک پلتفرم بیشتر از بقیه جواب می دهند و ممکن است این موضوع در طول زمان نیز تغییر کند.

• آینده پیام رسانی در بازاریابی

ارتباطات شخصی مانند ربات های پیام دهنده، ربات های وب و لایو چت ها با تکنولوژی امروزی قابل اندازه گیری هستند. فیسبوک اخیراً اعلام کرده است که می خواهد تمامی پیام رسان های تحت مدیریت خود را با همدیگر تلفیق کند، که شامل واتس اپ، فیسبوک مسنجر و دایرکت مسیج اینستاگرام می شود. در حال حاضر، Jay به مشتریان خود توصیه می کند که استفاده از ربات های پیام رسانی فیسبوک و ربات های چت را یاد بگیرند، اما فعلاً کاری نکنند تا ببینند ابر پیام رسان وعده داده فیسبوک که تلفیقی از تمامی موارد بالاست چگونه خواهد بود. فیسبوک را می توان تقریباً ابرقدرت پیام رسانی، و چیزی که از امروز آن را Dark Social می نامیم دانست، به همین علت هر تصمیمی که آنها برای این موضوع بگیرند کل صنعت پیام رسانی را به همان سمت هدایت خواهد کرد.

سال ها پیش، برندها مدیران ارتباطات مختلفی را برای ارتباط یک نفر به یک نفر به صورت روزانه با افراد مختلف استخدام می کردند. ارتباط یک نفر به یک نفر دوباره در حال بازگشت است اما به شیوه عمومی تری انجام می شود، چرا که بیشتر این ارتباطات در فیسبوک و توئیتر و اینستاگرام شکل می گیرند. در واقع ما دوباره در حال بازگشت به ارتباطات یک نفره با مخاطبان از طریق هر واسطه ای که آنها دوست داشته باشند هستیم. پاسخ دادن به توئیت ها و فرستادن مشتریان به پیام رسان واتس اپ در واقع همان نقش مدیر ارتباطات قدیم را ایفا می کنند. قبلی خصوصی بود، و این یکی عمومی، اما تاثیرگذاری هر دو یکسان است.

معاوضه اندازه گیری با اعتبار، سخنرانی های چند هزار نفره با مکالمات کاربردی و با افراد کمتر و همچنین رسانه با شبکه های اجتماعی ممکن است کار استراتژیست ها و مشاوران را سخت تر کند چرا که این مکالمات قابل ردیابی و تحلیل نیستند. اما از دید انسانی، باعث می شود که شبکه های اجتماعی شخصی تر، کوچک تر و صمیمانه تر شوند، همانطور که از ابتدا هدف بر همین موضوع بوده است.

اگر نحوه استفاده بچه ها از شبکه های اجتماعی را ببینید، می توانید آینده استفاده از این پلتفرم را مشاهده کنید. Jay دو فرزند دارد که هر دو دانشجو هستند. آن ها دائماً در اینستاگرام هستند اما به ندرت برروی پروفایل خود پستی را منتشر می کنند. آنها از قابلیت های پیام رسانی اینستاگرام برای ارتباط برقرار کردن با ۳۰ نفری در دنیا که بیشتر از همه به آنها اهمیت می دهند استفاده می کنند. این ورژن ایمیل آنهاست، که از قضا یکی از جالب ترین شیوه های استفاده از شبکه های اجتماعیست.

• محتوای ویدیویی کوتاه تر در کانال های شبکه های اجتماعی

محتوا در طول زمان در حال کوتاه تر شدن است و در حال حاضر نیز علایمی مبنی بر قطع شدن این روند وجود ندارد. اطلاعات و داده ها نشان می دهند که هرچه ویدیو کوتاه تر باشد، عملکرد بهتری در فضای مجازی خواهد داشت و این موضوع تقریباً در همه نقاط دنیا صدق می کند. میانگین طول ویدیوهای بیزینسی امروزه زیر ۲ دقیقه است. همچنین فراگیر شدن نرم افزار TikTok فشار بیشتری نیز برروی کوتاه تر شدن محتوا وارد کرده است.

Jay پیشبینی می کند که در نهایت به نقطه ای می رسیم که تنها نوع محتوای ویدیویی طولانی ویدیو استریم ها و پادکست ها خواهند بود. بقیه محتواها نهایتاً ۴۵ ثانیه یا کمتر خواهند بود، که همچنین یکی از جالب ترین راه ها برای گفتن داستان برند به مخاطبان خواهد بود. دلایل متفاوتی برای این پدیده وجود دارد. اولین دلیل وجود محتواهای بسیار زیاد در مورد موضوعات مختلف است، بنابراین اگر یک مخاطب از محتوایی خوشش نیاید، به سرعت می تواند آن را رد کرده و سراغ بعدی برود. همین موضوع سال ها پیش و زمانی که جستجوهای گوگل شروع به کار برای موبایل ها کردند، رخ داد.

زمانی که اولین گوشی های هوشمند وارد بازار شدند، کاهش محسوسی برای زمان بازدید مردم از وب سایت هایی که از طریق جستجوهای ارگانیک گوگل به آن ها نشان داده می شد، مشاهده شد. مردم برروی اولین نتیجه کلیک می کردند، و در صورتی که این صفحه چیزی که می خواستند را نداشت به سرعت از آن خارج شده و به سراغ نتیجه بعدی می رفتند. میانگین زمان ماندن در وب سایت برای بازدیدکنندگانی که از سوی گوگل وارد وبسایت می شدند ۵ ثانیه بود، چرا که آنها دائماً وارد وب سایت ها شده و از آن ها خارج می شدند تا زمانی که چیزی را که به دنبال آن بودند را پیدا می کردند.

همین اتفاق امروزه در شبکه های اجتماعی در حال رخ دادن است. هر مدل محتوایی که استفاده می کنید، اگر نتوانید بلافاصله توجه مخاطب را جلب کنید، می دانید که آن ها به سرعت از محتوای شما عبور کرده و به سراغ بعدی می روند. یکی دیگر از دلایل این موضوع می تواند میزان مصرف بسیار زیاد محتوا در موبایل ها باشد، جایی که اثر انگشت شصت اتفاق می افتد. اثری که باعث می شود شما به صورت ناخودآگاه دائماً با انگشت خود پلتفرم ها را بالا و پایین کرده و از همه چیز بگذرید یا دوباره به سراغ آن ها برگردید.

دلیل سوم می تواند این باشد که محتوای کوتاه تر بهتر عمل می کند، به همین سادگی! بسیاری از تولیدکنندگان محتوای موفق در شبکه های اجتماعی از این مدل محتوا بسیار راضی هستند و خوب عمل می کنند. اما این موضوع فشار بسیار بیشتری را برروی دیگران برای رساندن پیام و Call to Action خود به صورت کاملاً واضح و شفاف و در این زمان کم، وارد می کند. اگر همه از ویدیوهای یک دقیقه ای استفاده کرده و شما از ویدیوهای ۷ دقیقه ای استفاده کنید، ویدیوهای شما باید خارق العاده باشد. در غیر این صورت، بینندگان نمی دانند که چرا باید 6 دقیقه اضافی از وقت خود را صرف دیدن ویدیوی شما کنند در صورتی که هیچ تفاوتی با دیگر ویدیوهای یک دقیقه ای دیگران ندارد.

چرا ویدیوهای شبکه های اجتماعی در حال کوتاه تر شدن هستند؟

دلیل اصلی این است که مردم به فیسبوک و لینکدین نمی روند تا ویدیو تماشا کنند. این قصد و نیت اصلی آن ها از باز کردن این اپلیکیشن ها نیست. در واقع آنها وارد این اپلیکیشن ها می شوند تا ببینند چه خبر است، زمان خود را صرف کنند و با دوستان خود در ارتباط باشند، در حالی که در میان دریایی از محتوا حرکت می کنند.

همین موضوع برای اینستاگرام نیز صدق می کند. آن ها به اینستاگرام نمی آیند که ویدیو نگاه کنند، و اگر با موبایل خود وارد این پلتفرم شده اند معمولاً بدین معنیست که در یک مکان عمومی قرار دارند و نمی توانند ویدیو ببینند مگر این که صدای دستگاه را Mute کنند. این موضوع باعث مشکل شدن استفاده از محتوای طولانی تر برای آن ها می شود، بنابراین آنها این کار را انجام نمی دهند مگر این که محتوای مورد نظر بسیار خوب باشد.

یکی دیگر از دلایل این موضوع برای فیسبوک این است که در این پلتفرم ویدیو تمام صفحه را دربر نمی گیرد و بنابراین مزاحمت هایی برای دیدن ویدیو وجود دارد. فیسبوک تنوع بسیار زیادی در زمینه نوتیفیکیشن های Pop Up دارد مانند نوتیفیکیشن هایی مبنی بر کامنت گذاشتن دوستان شما برای یک پست که می تواند مزاحم دیدن ویدیو شما باشد. در واقع در فیسبوک شرایط به شکلی است که انگار نمی خواهند شما ویدیو تماشا کنید!

استثنائات این ترند

• Youtube

یوتیوب مکانی است که در آن مردم ویدیوهای طولانی تری را مشاهده می کنند و برای این موضوع دلایلی وجود دارد. یوتوب متدهای رفتاری جالبی دارد که بسیار شبیه به تلویزیون هستند. مردم می نشینند و در یوتوب ویدیوها را نگاه می کنند چرا که به همین هدف وارد پلتفرم شده اند.

همچنین یوتوب شباهت های رفتاری بسیار زیادی با گوگل نیز دارد. درصد بسیار زیادی از مردم در یوتوب به دنبال اطلاعات هستند. در این مورد، آن ها هر چقدر که ویدیو بلند باشد باز هم آن را تماشا می کنند.

بنابراین یوتوب دارای معیارهایی است که با دیگر پلتفرم ها قابل مقایسه نمی باشد. در دیگر شبکه های اجتماعی، مردم اسکرول می کنند و به یک ویدیو ۴۵ ثانیه ای می رسند، سپس تصمیم می گیرند که آن را ببینند. این موضوع ربطی به رفتن به یوتیوب و سرچ کردن ” چطور بازاریابی را با فروش همسو کنم؟ ” ندارد. یکی از آن ها هل دهنده است و دیگری کشاننده!

• استوری های اینستاگرام

یکی دیگر از استثنائات استوری های اینستاگرام است. مردم در حلقه استوری ها گیر می کنند و برای مدتی هم در حلقه می مانند. استوری یکی از بهترین شیوه ها برای به دام انداختن مردم و توجه آنهاست. در استوری ها همه چیز بسیار سریع است. هنگامی که یک استوری کامل می شود، بلافاصله استوری بعدی پدیدار می شود. هیچ گزینه ای برای منصرف شدن وجود ندارد تا زمانی که فرد تصمیم بگیرد که این قسمت را ترک کند، و گرفتن این تصمیم کمی سخت است!

برای این که بهتر این موضوع را درک کنید، هنگامی که یک اپیزود از سریالی در Netflix تمام می شود، دعوت به ” پخش کردن اپیزود بعدی ” چند لحظه برروی تصویر دیده می شود، و سپس اپیزود بعدی این سریال به صورت خودکار پخش می شود. استوری ها نیز همینطور هستند. هنگامی که وارد این بخش می شوید، باید تصمیم بگیرید که خارج شوید. هیچ دکمه توقفی وجود ندارد. همانطور که گفتیم در واقع این تله ای است که شما را در آن منطقه نگه دارد. بدیهی است که این موضوع به تبلیغ کنندگان این پلتفرم سود بسیار زیادی می رساند.

ویدیوهای کوتاه تر با متن های بلندتر

برخلاف ویدیوها، محتوای متنی در حال کوتاه تر شدن نیست. متدی که معمولاً در شبکه های اجتماعی جواب می دهد ویدیوهای کوتاه با متون بلند است. به اینستاگرام نگاه کنید، جایی که یک عکس تنها یک عکس است. چیزی که به نظر می آید واقعاً عملکرد خوبی داشته باشد کپشن های طولانی، تاثیرگذار و ۵۰۰ کلمه ای است که می توانند به عنوان پست های بلاگ محسوب شوند.

در لینکدین، Jay به تیم خود می گوید که کوچکترین تلاشی برای ترغیب کردن مخاطبان به کلیک انجام ندهند. آن ها باید در همان قسمت پست مورد نظر راه حل خود را به مخاطبان ارائه دهند. فیسبوک نیز به همین صورت است.

پلتفرم ها دوست دارند که کاربران در خود پلتفرم باقی بمانند. روزهای لینک کردن محتوای شبکه های اجتماعی به پست های بلاگ خیلی وقت است که به سر آمده است. البته بعضی ها هنوز این کار را انجام می دهند اما با دسترسی بسیار محدود چرا که الگوریتم های جدید این گونه پست ها را شناسایی و از دسترسی آنها به مخاطبان جلوگیری می کنند. کپشن های بلند یکی از راه های ارزش قائل شدن برای مخاطبان و در عین حال جلوگیری از فرستاده شدن آن ها به خارج از پلتفرم می باشد.

از دید الگوریتمیک، پلتفرم ها به جایی که انگشتان شست می ایستند نگاه می کنند. چه مدت زمانی طول می کشد تا مخاطب انگشت شست خود را رها کند و توجه اش به سمت یک محتوا جلب شود؟ اگر متن طولانی تر باشد، طبیعتاً زمان بیشتری نیز برای خوانده شدن نیاز دارد. بنابراین این توقف طولانی تر است و در نهایت پلتفرم این پست را به افراد بیشتری نشان می دهد. این پست عشق و علاقه بیشتری از سوی الگوریتم پیدا کرده و موفق می شود، و به همین صورت پولدارها پولدارتر می شوند!

به همین دلیل، نوشته پاراگراف اول محتوا بسیار مهم است که بتواند مخاطب را به ترغیب برای کلیک برروی more… کرده و بقیه متن را نیز مطالعه کند. اگر توانایی این را دارید که متن های بلندتری بنویسید که مردم به سمت آنها جذب شوند، محتوای شما عملکرد بهتری خواهد داشت.

استراتژی محتوا و استراتژی شبکه های اجتماعی

Jay استراتژی محتوا و همچنین استراتژی شبکه های اجتماعی را برای برندهای بزرگی در سراسر جهان انجام می دهد اما تفاوت میان این دو خیلی وقت ها قابل تشخیص نیست. چند سال پیش، عامل موفقیت در یوتوب استراتژی محتوا بود در صورتی امروزه می توان گفت این عامل به استراتژی شبکه های اجتماعی تبدیل شده است چرا که ارتباطات و تعاملات بیشتری در جریان است. آیا استوری های اینستاگرام و IGTV بازیگران استراتژی محتوا هستند یا استراتژی شبکه های اجتماعی؟

مردم از تمامی قابلیت های فیسبوک و لینکدین مانند Facebook Live، LinkedIn Live، Facebook Watch Shows و پست های بلاگ بلند لینکدین استفاده می کنند. آیا این موارد بازیکنان استراتژی محتوا هستند یا استراتژی شبکه های اجتماعی؟ واقعیت این است که اگر هم قبلاً تفاوت هایی میان این دو استراتژی وجود داشت، امروزه تفاوت های میان این دو به صورت عمده در حال محو شدن هستند. هنگامی که فردی به سراغ Jay می آید و به صورت مشخص یکی از این دو مورد را درخواست می کند، وی به آنها می فهماند که در واقع چیزی که مشتری به آن ها نیاز دارد هردوی آنهاست چرا که تقریباً با یکدیگر یکسان هستند. تنها تفاوتی که Jay  میان این دو مورد قائل می شود این است که استراتژی محتوا مانند یک چتر است و استراتژی شبکه های اجتماعی راهی برای جاودانه کردن، منتشر کردن و تقویت استراتژی محتوا به حساب می آید. اما موضوعی که وجود دارداین است که در گذشته تفاوت های میان این دو مورد بسیار مشهودتر از امروز بود. امروز همه چیز درباره محتواست، و شبکه های اجتماعی تنها ابزارهایی برای انجام دادن آن هستند.

محتوا برای شبکه های اجتماعی همانند برنامه برای شبکه های تلویزیونی است

Jay محتوای شبکه های اجتماعی را به شبکه های تلویزیونی تشبیه می کند. شما باید هرچقدر که می توانید محتوای قسمت بندی شده تولید کنید تا بگویید این محتوا برای دوشنبه است، این برای سه شنبه و همه روزهای پیش رو. این سریال محتوا می تواند در یوتوب، IGTV، LinkedIn و TikTok باشد، هیچ کدام فرقی با یکدیگر ندارند.

کل این موضوع در مورد انجام دادن یک کار یکسان در زمان یکسان و شخصیت های یکسان و مخاطبان هدف یکسان و با Call to Action های یکسان به صورت روزانه است. این کار نه تنها مورد پسند الگوریتم قرار می گیرد بلکه در عین به مخاطبان شما این اجازه را می دهد که مشتاق محتواهای شما بوده و بدانند که در آینده چه انتظاراتی از سازمان شما داشته باشند.

یک ” سریال ” همانطور که احتمالاً حدس زده اید محتوای قسمت بندی شده ای است که در بازه های زمانی معین پخش می شود. یکی از مشتریان Jay یک دانشگاه است و هر سه شنبه به یکی از فارغ التحصیلان خود اجازه می دهند که استوری های اینستاگرام آن ها را به دست گرفته و در مورد پیش زمینه های خود، کار حرفه ای که اکنون در آن مشغول هستند و رابطه ی آنها با دانشگاه صحبت کنند. این اتفاق هر سه شنبه می افتد، این یک سریال است. مردم می توانند منتظر آن باشند و در زمان معین آن را مشاهده کنند.

این دانشگاه این کار را دائماً در روزهای سه شنبه و همیشه در استوری های اینستاگرام خود انجام می دهد. یکی از بزرگترین پیشنهادات Jay برای موفقیت در شبکه های اجتماعی فاصله گرفتن از محتواهای تصادفی و فعالیت های تصادفی و غیر زمان بندی شده در شبکه های اجتماعیست.

هر چند وقت یکبار، شما می توانید در شبکه های اجتماعی پستی را منتشر کرده و از مخاطبان خود بخواهید که با شما تعامل ایجاد کرده و به شما فیدبک بدهند. اما بسیاری از برندها و افراد هر چند وقت یکبار یک کاری را به صورت تصادفی انجام می دهند، و باید بدانید که در این صورت شانسی برای موفقیت وجود ندارد. Jay پیشنهاد می کند که ۵ کار مختلف را انجام دهید و این ۵ کار را در طول هر هفته تکرار کنید. Jay ۳ مدل مختلف سریال ها را شناسایی کرده است:

سریال های چند قسمتی

سریال های چند قسمتی ارزش تولید بالایی دارند، باعث جلب توجه مخاطبان می شوند و انقدر پویا و جالب هستند که مخاطب می تواند چند قسمت از آن را پشت سر هم ببیند.

پادکست ها یکی از مدل های سریال های چند قسمتی هستند. بیشتر تولیدات یوتوب محتواهای چند قسمتی هستند. بیشتر لایو ویدیوهای فیسبوک می توانند در این دسته بندی قرار بگیرند. بعضی محتواها در اینستاگرام نیز در زمره این دسته قرار می گیرند. محتواهای سریالی چند قسمتی نقطه عطف سازمان شما هستند. این مدل محتوا چیزیست که شما باید بتوانید چندین بار در ماه آن را تولید کنید و چند قسمت بسازید.

Jay به بیزینس ها توصیه می کند که ساخت این مدل محتوا را همیشه در اولویت قرار بدهند چرا که نیازمند زمان تولید بیشتر، تلاش بیشتر و البته تبلیغات بیشتر برای داشتن کارایی لازم هستند.

اگر محتواهای سریالی شما باارزش باشند، می توانند مقداری طولانی تر باشند اما بیاد داشته باشید که محتواهای سریالی کوتاه زیادی وجود دارند که در عین حال بسیار عملکرد خوبی دارند. Convince and Convert یک سریال برای Oracle با نام On The Fly را مدیریت می کند، که شامل قسمت های کوتاهی از شیوه های بازاریابی از طریق اینفلوئنسرهایی که در حال سفر هستند می باشد. اینفلوئنسرها قسمت های مختلف این سریال را از طریق تلفن های هوشمند خود ضبط می کنند. این ویدیوها باید کمتر از ۳ دقیقه بوده و زمانی که در سفر هستند تحویل داده شوند.

این سریال هفته ای یکبار پخش می شود و هر قسمت آن ۳ دقیقه است. این ویدیوها بسیار کوتاه بوده و در عین حال باارزش و جذاب هستند. این سریال در سه مکان قابل دسترسی است، کانال یوتوب Oracle، در اکانت پلتفرم لینکدین Oracle و بلاگ بازاریابی Oracle.

یکی از مزیت های یوتوب داشتن گزینه ” قسمت بعدی ” است که دیگر پلتفرم های اجتماعی هنوز دارای این قابلیت نیستند. بزرگترین مزیت منتشر کردن محتواهای این چنین در فیسبوک، مخصوصاً اگر دنبال کننده های زیادی داشته باشید، قابلیت به اشتراک گذاریست. یکی از مشکلات فیسبوک عدم تمایل مخاطبان به دیدن ویدیو به صورت کامل است مگر این که واقعاً از ویدیوهای شما خوششان بیاید و به آنها علاقه مند باشند.

نمایش های یکباره یا رویدادهای اختصاصی

نمایش های رویدادهای اختصاصی می توانند یک موضوع قابل بحث بزرگ و همینطور رویداد استریم شونده بسیار خوبی برای سایت های B2B، تحقیقات بازار و یا وبینارهای بزرگ باشند. این نمایش ها می توانند به صورت هر 60 یا 90 روز یکبار باشند و شامل جلب توجه بسیار زیادی به سمت یک محتوای بخصوص شوند. این موضوع مسئولیت بسیار بیشتری را طلب می کند، به همین دلیل است که به صورت هفتگی انجام نمی شود و معمولاً به صورت 3 ماه یکبار یا بیشتر است. در واقع این چیزی نیست که بتوان آن را در قالب سریال های قسمت بندی شده انجام داد.

همانطور که گفته شد این نمایش ها بیشتر در بیزینس های B2B دیده می شوند اما این بدین معنی نیست که نتوانند عملکرد خوبی برای بیزینس های B2C داشته باشند. یکی از بهترین مثال های این موضوع فشن شوهای برندهای مد است. درست است که آنها در شبکه های اجتماعی نیستند اما کانسپت یکسان است. آنها هر چند وقت یکبار تمامی توجه مخاطبان خود را به سمت محصول یا محصولاتی که نیازمند توجه هستند معطوف می کنند.

اخبار و به روز رسانی ها

این مدل محتوایی رایج ترین مدل محتوایی است که در تقویم محتوای همه برندها و بیزینس ها همیشه وجود دارد. این همان محتواهایی است که به صورت مستمر در شبکه های اجتماعی خود برای تعامل با مخاطبان قرار می دهید. تنها کاری که باید انجام دهید انتشار دادن محتواییست که تعامل خوبی با مخاطبان ایجاد کند. در این مدل محتوا شما لزوماً نیاز ندارید که پیام خاصی را برسانید، داستان خاصی را بگویید و یا Call to Action داشته باشید، شما فقط به مخاطبان سلام می کنید!

جمع بندی

در این مقاله ترندهای استراتژی محتوایی در شبکه هایی اجتماعی را بیان کردیم و اینکه چه مواردی را رعایت کنیم که بیشترین بازدهی را از محتواهای مان داشته باشیم. با رعایت نکات فوق نرخ تعامل افزایش خواهد یافت و مخاطبان بیشتری جذب محتواهای شما خواهند شد.