🔥 دوره‌های 20 میلیونی رو رایگان برنده شو!

ارتباطات یکپارچه بازاریابی (IMC) چیست؟ | 10 قانون طلایی

ارتباطات یکپارچه بازاریابی یک طرح ساده است. این طرح مطمئن می شود که تمامی ارتباطات و پیام ها به هر شکلی که هستند با دقت به یکدیگر متصل شده اند. در اصولی ترین حالت، ارتباطات یکپارچه بازاریابی، یا همان Integrated Marketing Communications، به معنی یکپارچه سازی تمامی ابزارهای ارتباطی به نحوی است که بتوانند هماهنگ با یکدیگر کار کنند. Promotion یکی از Pهای آمیخته بازاریابی است، اما خود Promotions نیز ابزارهای ارتباطی مخصوص به خود را دارد. تمامی این ابزارهای ارتباطی زمانی که هماهنگ با یکدیگر کار کنند و نه به صورت تنها، کارایی بسیار بیشتری دارند. جمع آنها از تک تکشان بسیار بهتر است، علاوه بر این که تمامی آنها با یک صدای واحد صحبت می کنند.

در این مقاله می خوانید

در این مقاله با ما همراه باشید تا با ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا همان IMC آشنا شوید.

ارتباطات یکپارچه بازاریابی یک طرح ساده است. این طرح مطمئن می شود که تمامی ارتباطات و پیام ها به هر شکلی که هستند با دقت به یکدیگر متصل شده اند. در اصولی ترین حالت، ارتباطات یکپارچه بازاریابی، یا همان Integrated Marketing Communications، به معنی یکپارچه سازی تمامی ابزارهای ارتباطی به نحوی است که بتوانند هماهنگ با یکدیگر کار کنند. Promotion یکی از Pهای آمیخته بازاریابی است، اما خود Promotions نیز ابزارهای ارتباطی مخصوص به خود را دارد. تمامی این ابزارهای ارتباطی زمانی که هماهنگ با یکدیگر کار کنند و نه به صورت تنها، کارایی بسیار بیشتری دارند. جمع آنها از تک تکشان بسیار بهتر است، علاوه بر این که تمامی آنها با یک صدای واحد صحبت می کنند.

این موضوع زمانی اهمیت خود را نشان می‌دهد که یکپارچه سازی فراتر از ابزارهای ارتباطی پیش می رود. سطوح یکپارچه سازی دیگری مانند افقی، عمودی، داخلی، خارجی و داده ها وجود دارد. بیایید با هم شیوه هایی که توسط این موارد برای استحکام یکپارچه سازی اطلاعات استفاده می شوند را ببینیم.

  • یکپارچه سازی افقی برای آمیخته بازاریابی و در طول فعالیت های بیزینسی اتفاق می افتد. به عنوان مثال؛ تولید، حسابداری، توزیع و ارتباطات باید با همدیگر همکاری داشته باشند و در نظر داشته باشند که فعالیت ها و تصمیمات آن ها به مشتریان پیام های مختلفی را می رساند.
  • در حالی که دپارتمان های مختلف مانند فروش، ایمیل های مستقیم و تبلیغات می توانند از طریق یکپارچه سازی داده ها به یکدیگر کمک کنند، این موضوع نیازمند یک سیستم اطلاعاتی بازاریابی است که داده های مرتبط را از دپارتمان های مختلف جمع آوری و به اشتراک می گذارد.
  • یکپارچه سازی عمودی به این معنی است که اهداف بازاریابی و ارتباطاتی باید اهداف و ماموریت های مشارکتی سطح بالاتر را حمایت کنند.
  • در عین حال یکپارچه سازی داخلی نیازمند بازاریابی داخلی است. باخبر و با انگیزه نگه داشتن کارکنان در مورد توسعه های جدید برای تبلیغات جدید، تا مشارکت های جدید، استانداردهای جدید خدماتی، شرکای استراتژیک جدید و موارد مشابه.
  • یکپارچه سازی خارجی، در طرف مقابل، نیازمند شرکای خارجی مانند آژانس های تبلیغاتی یا PR برای کار کردن در کنار یکدیگر به جهت پیدا کردن یک راه حل کارآمد، یک پیام دوجانبه، یک پیام یکپارچه سازی شده می باشد.

اهداف رایج ارتباطات یکپارچه بازاریابی

علاوه بر در نظر گرفتن بازار اخیر، مصرف کنندگان و تغییرات و تحولات تکنولوژیکی، برندها باید هنگامی که می‌خواهند اهداف خود را مشخص کنند بودجه بازاریابی و مخاطبان هدف خود را تعیین کنند. یک استراتژی یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی ۲ میلیون دلاری تفاوت زیادی از نظر اندازه، مخاطبان هدف و میزان دسترسی با یک استراتژی ۲ هزار دلاری دارد. بنابراین بیزینس های کوچکتر با بودجه های کمتر ممکن است به شدت به تبلیغات شبکه های اجتماعی و شبکه های حرف دهانی تکیه کنند برای این که بتوانند حضور برند را افزایش داده و سرنخ های جدیدی را ایجاد کنند، بجای این که به سراغ تبلیغات گران قیمت تلویزیونی و بیلبوردها بروند.

اهداف رایج ارتباطات یکپارچه بازاریابی
برندها هنگامی که می خواهند اهداف خود را مشخص کنند باید بودجه بازاریابی و مخاطبان هدف خود را تعیین کنند

علی رغم وجود تفاوت ها در بودجه، قابلیت ها و مزایای محصولات، و رفتار مصرف کنندگان، سازمان ها معمولاً هنگام پیاده سازی استراتژی های یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی اهداف زیر را تعیین و برروی آنها کار می کنند.

  • برای توسعه آگاهی از برند
  • برای افزایش تقاضای مشتریان یا بیزینس برای یک دسته بندی محصول
  • برای تغییر یا تاثیرگذاری برروی رفتارها و باورهای مشتری
  • برای افزایش خرید مشتریان
  • برای تشویق کردن به تکرار خرید
  • برای ایجاد ترافیک مشتریان در فروشگاه های فیزیکی، وبسایت ها یا دیگر کانال‌های بازاریابی
  • برای بهینه سازی تصویر برند
  • برای افزایش سهم بازار
  • برای افزایش فروش
  • برای تاثیرگذاری در تصمیم خرید

استراتژی های یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی ممکن است به دنبال به دست آوردن یکی، چندتا و یا همه این موارد گفته شده در بالا در طول یک کمپین باشند. زمانی که استراتژی ها پیاده سازی شدند، تغییری در آنها ایجاد نمی شود مگر این که یک رویداد پیشبینی نشده رخ بدهد. تنها تغییرات ایجاد شده در بازار، نیروهای رقابتی جدید و یا فرصت های معرفی جدید می توانند کمپانی را متقاعد به تغییر استراتژی و در نتیجه تغییر اهداف یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی کنند.

مزایای ارتباطات یکپارچه بازاریابی

اگرچه ارتباطات بازاریابی یکپارچه نیازمند تلاش زیادی است اما در عین حال مزایای زیادی نیز دارد. می تواند مزیت رقابتی ایجاد کند، فروش و سودآوری را افزایش دهد در حالی که در مصرف پول، زمان و استرس صرفه جویی می شود. ارتباطات یکپارچه بازاریابی ارتباطات را حول مشتریان می چرخاند و به آن ها برای حرکت در مراحل مختلف پروسه خرید کمک می کند. سازمان از این طریق به صورت همزمان تصویر خود را در ذهن افراد حک می کند، یک مکالمه ایجاد می کند و رابطه خود با مشتریان را بهبود می بخشد.

این “بازاریابی ارتباطی” باعث به وجود آمدن یک تضمین وفاداری با مشتریان می شود که می تواند از آن ها در مقابل حمله اجتناب ناپذیر رقبا مراقبت کند. IMC همچنین می تواند از طریق افزایش اثرگذاری، سودآوری را نیز افزایش دهد. در اصولی ترین حالت، یک پیغام متحد بسیار قدرتمندتر از یک رشته پیام غیر مرتبط است. در یک دنیای شلوغ؛ یک پیغام شفاف، همزبان و مستمر شانس بیشتری برای شنیده شدن دارد تا بیش از۵۰۰ پیام تبلیغاتی که هرروز برروی سر مشتریان بمباران می شوند.

در سطوح دیگر، تحقیقات اولیه نشان می‌دهند که تصویرهای به اشتراک گذاشته شده در تبلیغات و ایمیل‌های مستقیم هم آگاهی تبلیغاتی و هم شانس پاسخ گرفتن ایمیل ها را افزایش می‌دهند. بنابراین ارتباطات یکپارچه بازاریابی می تواند با گسترده کردن پیام ها در میان چندین ابزار ارتباطی فروش را افزایش دهد که بتواند مزایای بیشتری برای مشتریان بوجود آورده تا آن ها را آگاه تر کرده و تشویق کند، تا در نهایت منجر به یک خرید شود.

مزایای ارتباطات یکپارچه بازاریابی
ارتباطات یکپارچه بازاریابی، فروش و سودآوری را افزایش می دهد

پیام های با دقت متصل شده نیز به خریداران با در اختیار گذاشتن یادآوری های زمانی، اطلاعات به روز شده و آفرهای مخصوص که زمانی که با یک نقشه مشخص ارائه می شوند، به خریداران در حرکت در مسیر خرید کمک می کنند. این کار باعث کاهش مشکل انتخاب در دنیای پیچیده و شلوغ امروزی می شود. ارتباطات یکپارچه بازاریابی همچنین پیام‌ها را مستحکم تر و در نتیجه معتبرتر می سازد. این موضوع باعث کاهش ریسک ذهنی خریدار می شود که در نتیجه، پروسه جستجو را کوتاه کرده و به انتخاب شدن در میان مقایسه برندها کمک می کند.

ارتباطات غیریکپارچه سازی شده پیام های نامرتبطی را ارسال می کنند که تاثیرگذاری پیام را از بین می برد. این موضوع همچنین ممکن است باعث گیج شدن، خسته شدن و افزایش نگرانی در مشتریان شود. در طرف مقابل، ارتباطات یکپارچه سازی شده یک حس اطمینان به مشتریان القا می کند.عکس های اصولی و پیام های مرتبط و مفید باعث بوجود آمدن روابط عمیق تر و طولانی تر با مشتریان می شود. در اینجا، دیتابیس های مشتریان می توانند به صورت دقیق مشخص کنند که کدام مشتریان در چه زمانی و در کدام بخش از پروسه خرید به کدام اطلاعات نیاز دارند.

در آخر، ارتباطات یکپارچه بازاریابی به دلیل از بین بردن مسائل تکراری در بخش هایی مانند گرافیک و عکاسی از آنجایی که آن ها می توانند به اشتراک گذاشته شده و در بخش هایی مانند تبلیغات، مسابقات و فروش استفاده شوند، در هزینه ها صرفه جویی می کند. خرج های آژانس ها از طریق استفاده از یک آژانس برای تمامی ارتباطات کاهش پیدا می کند و حتی اگر چند آژانس نیز وجود داشته باشد، در صرف زمان صرفه جویی می شود چرا که ملاقات ها تمامی آژانس ها را دور هم جمع می کند؛ برای خلاصه سازی و جمع بندی، سشن های خلاقیتی و برنامه ریزی تاکتیکی یا استراتژیک. این کار باعث کاهش حجم کار و سطوح استرسی پایه می شود، باز هم یکی از مزایای پرشمار یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی.

موانع ارتباطات یکپارچه بازاریابی

با وجود مزایای زیادی که در یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی وجود دارد، موانع زیادی نیز برای آن هست. علاوه بر مقاومت معمول در برابر تغییر و مشکلات مخصوص ارتباطی با مخاطبان هدف بسیار گوناگون، موانع بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارند که یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی را محدود می کنند. بعضی از این موانع عبارتند از سیلوهای کاربردی، سرکوب خلاقیت، مشکلات اندازه گیری زمان و همچنین کمبود دانش مدیریتی لازم.

سیلوهای کاربردی را در نظر بگیرید. ساختارهای سازمان یافته محکم پر است از مدیرانی که از بودجه و قدرت خود محافظت می کنند. متاسفانه، بعضی ساختارهای سازمان یافته ارتباطات، داده ها و حتی مدیران را از یکدیگر جدا می کنند. به عنوان مثال دپارتمان PR معمولاً به بخش بازاریابی گزارش نمی دهد. نیروهای فروش به ندرت با بخش تبلیغات و یا معرفی محصولات و غیره ملاقات می کنند. تصور کنید چه اتفاقی ممکن است بیافتد وقتی نیروهای فروش اطلاعی از آفر معرفی محصول جدید نداشته باشند!

موانع ارتباطات یکپارچه بازاریابی

این شرایط می تواند با توجه به جنگ های قدرت داخلی میان مدیرانی که در برابر مشخص شدن بخشی از تصمیماتشان مقاومت می کنند و یا حتی تحت تاثیر شخص دیگری از دپارتمان دیگری هستند، بدتر نیز شود. در اینجا با دو سوال سخت مواجه می شویم؛ یک دپارتمان بازاریابی کاملاً یکپارچه سازی شده باید چه شکلی باشد؟ و این موضوع چه تاثیری برروی خلاقیت خواهد گذاشت؟

این موضوع که این ایده خلاقانه چه کسی است نباید مهم باشد، اما معمولاً مهم است. یک آژانس تبلیغاتی معمولاً در مورد توسعه یک ایده خلاقانه که توسط، مثلاً، یک PRکار یا یک مشاور دایرکت مارکتینگ ارائه شده است، خیلی راغب نیست. IMC می تواند خلاقیت را محدود کند. دیگر از Promotionهای عجیب و غریب خبری نیست مگر این که هم راستا با استراتژی کلی ارتباطات بازاریابی باشد. هیجان خلاقیت زیاد می تواند دچار خفقان شود، اما چالش خلاقیت ممکن است سخت تر شود و همینطور در عین حال وقتی که در شرایط تنگ تر، یکپارچه و خلاقانه تر فعالیت می کند، راضی کننده تر باشد.

ارزیابی های زمانی مختلف را به بخش خلاقیت اضافه کنید و می بینید که خطوط زمانی مختلف نیز یک مانع دیگر به ارتباطات یکپارچه بازاریابی اضافه می کنند. به عنوان مثال، تبلیغات تصویری، طراحی شده اند که برند را در طولانی مدت پرورش دهند، ممکن است با تبلیغات یا معرفی محصولاتی که برای افزایش فروش محصولات به صورت فصلی و کوتاه مدت طراحی شده اند به مشکل بخورند. اگرچه هر دو ماموریت می توانند در صورت داشتن یک برنامه و استراتژی یکپارچه سازی شده ارتباطاتی با همدیگر هم راستا شوند.

اما این مدل برنامه ریزی خیلی رایج نیست. یک تحقیق در سال ۱۹۹۵، نشان داد که بیشتر مدیران دچار کمبود مهارت در یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی هستند. اما این موضوع تنها برای مدیران صدق نمی کند، بلکه آژانس ها نیز به همین صورت هستند. تعداد زیادی از آژانس های تک دیسیپلین وجود دارد. به نظر می آید که تعداد خیلی کمی هستند افرادی که تجربه تمامی دیسیپلین های ارتباطات بازاریابی را دارند. این کمبود مهارت در نهایت نیز با کمبود تعهد ترکیب می شود.

تعیین بودجه

بودجه های بازاریابی در برنامه ریزی عملیات با مجبور کردن مدیران به اولویت بندی فعالیت ها و در نظر گرفتن تغییر شرایط کمک می کنند. بازاریابی همچنین مدیران را تشویق می کند که همین الان قدم هایی را بردارند، تا بتوانند قبل از این که مشکلات بسیار بزرگتر شوند آنها را برطرف کنند. این کار همچنین به مشارکت سازی فعالیت های سازمان با تشویق کردن مدیران به بررسی روابط میان عملیات خود و عملیات دیگر دپارتمان ها کمک می کند، امری که در یکپارچه سازی بازاریابی بسیار کلیدی است. اهداف حیاتی بودجه را می توان به موارد زیر تقسیم کرد:

  • برای کنترل کردن منابع
  • برای مخابره کردن برنامه ها برای مدیران مسئول مختلف
  • برای انگیزه دادن به مدیران برای داشتن اشتیاق لازم جهت رسیدن به اهداف بودجه بندی
  • برای ارزیابی عملکرد مدیران
  • برای فراهم کردن شفافیت در عملکرد کمپانی

برنامه های بازاریابی منبع محور هستند و برروی بودجه تاثیر می گذارند. بنابراین، دو تصمیم بزرگ بودجه بندی باید در این قسمت گرفته شود:

  1. این فعالیت ها چطور بودجه کسب می کنند؟ به عنوان مثال، ۷۰ درصد آنها از طریق کاهش هزینه ها که به صورت یکی کردن برنامه ها می باشد دوباره تخصیص داده می شوند و ۳۰ درصد دیگر نیز از سرمایه گذاری های جدید می آیند.
  2. چه کسی از این برنامه جدید سود خواهد برد؟ به عنوان مثال، ۷۰ درصد اعتبار کمپانی را افزایش می دهند و ۳۰ درصد دیگر نیز برج خواهند ساخت؛ هسته های حیاتی با مضمونی که تفاوت ها را ایجاد می کنند، که معمولاً در یک زمان یکی یکی ساخته می شوند.

اجزای ارتباطات یکپارچه بازاریابی

هنگام تعیین بودجه برای یک برنامه یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی، برای مدیران بسیار مهم است که اجزای ارتباطات یکپارچه بازاریابی را به جهت تخصیص درست سرمایه به بخش های مختلف، بشناسند. این اجزا شامل موارد زیر هستند.

اجزای ارتباطات یکپارچه بازاریابی
  • The Foundationاین بخش بر اساس داشتن درک استراتژیک از بازار و محصول برقرار است. این شامل تغییرات در تکنولوژی، اعمال خریدار، و رفتارهایش و همچنین حرکت های پیشبینی شده از سوی رقبا می شود.
  • The Corporate Culture: برندها هر روز بیشتر از دیروز به عنوان اجزای تقسیم ناپذیری از هدف، توانایی ها، شخصیت و فرهنگ شرکت دیده می شوند.
  • The Brand Focus: این به معنی لوگو، هویت شرکت، تگ لاین، استایل و پیام اصلی برند است.
  • Consumer Experience: این موضوع شامل طراحی محصول و بسته بندی آن، تجربه محصول و خدمات می شود.
  • Communications Tools: این مورد شامل تمامی مدل های تبلیغاتی، دایرکت مارکتینگ و ارتباطات آنلاین که شامل شبکه های اجتماعی نیز می شود، می باشد.
  • Promotional Tools: این شامل معرفی های تجاری، معرفی های مشتری، فروش شخصی، دیتابیس مارکتینگ، مدیریت روابط مشتریان، روابط عمومی و برنامه های اسپانسرینگ می شود.
  • Integration Tools: این نرم افزاری است که ردیابی رفتار مشتری و اثرگذاری کمپین را فعال می کند. این شامل نرم افزار مدیریت روابط مشتریان، تحلیل وب، خودکارسازی بازاریابی و نرم افزار اینباند مارکتینگ می شود.

تئوری ارتباطات

ما چطور ارتباط برقرار می کنیم؟ مشتریان چگونه اطلاعات را پردازش می کنند؟ مدل ها و تئوری های زیادی وجود دارد. بیایید نگاهی خلاصه وار به آنها داشته باشیم. مدل های ساده ارتباطی نشان دهنده یک فرستنده هستند که پیام را به یک گیرنده که پیام را دریافت می کند می فرستد و وی پیام را درک می کند. زندگی واقعی به این سادگی ها نیست، بسیاری از پیام ها دچار کج فهمی می شوند، به گیرنده نمی رسند و یا به راحتی نادیده گرفته می شوند.

بنابراین درک نیازها، احساسات، علاقه مندی ها و فعالیت های مخاطبان برای اطمینان حاصل کردن از دقت و ارتباط هر پیام بسیار حیاتی است. بجای پیام های تبلیغاتی بلند ” همین حالا بخرید ” ، بسیاری از پیام ها به نحوی طراحی یا کدنویسی شده اند که فروش سخت را به نوع نرم تری از فروش تبدیل کنند. فرستنده پیام را به نحوی می سازد و یا کدنویسی می کند که به راحتی برای گیرنده قابل درک و یا کدگشایی باشد.

کدگذاری هوشمندانه نیز به یک پیام کمک می کند که در میان هجوم تبلیغات مختلف و حواس پرتی ها مسیر خود را طی کند. اگر در این کار موفق شود، مخاطبان متوجه پیام می شوند و سپس آن را به صورت درست رمزگشایی و تفسیر می کنند. بازاریاب سپس به دنبال فیدبک ها مانند کوپن های برگشت خورده از ایمیل ها می گردد، تا ببیند آیا مخاطبان پیام را به درستی رمزگشایی کرده اند یا خیر.

تئوری ارتباطات
کدگذاری هوشمندانه به یک پیام کمک می کند که در میان هجوم تبلیغات، مسیر خود را طی کند

مدل یک قدمی، جایی که گیرنده به صورت مستقیم پیامی را از فرستنده دریافت می کند، یک توضیح پیچیده نیست. بسیاری از پیام ها به صورت غیرمستقیم از طریق یک دوست یا رهبر اندیشه به گیرنده می رسند. ارتباطات در واقع چند صورت دارند، چند قدمی هستند و همینطور چند وجهی. رهبران اندیشه ها با یکدیگر صحبت می کنند. مشتریان با رهبران افکار حرف می زنند و آنها نیز با هم صحبت می کنند. به این پروسه رمزگذاری، رمزگشایی، نویز و فیدبک را اضافه کنید و می بینید که پیچیده تر نیز می شود.

درک ارتباطات چندفازی به بازاریابان کمک می کند که از طریق رسانه ها به صورت مستقیم و از طریق هدفگیری رهبران افکار، نویسندگان افکار، رهبران استایل، مخترعان و دیگر افراد تاثیرگذار به صورت غیرمستقیم ارتباط برقرار کنند. این که چطور پیام ها انتخاب و در میان ذهن بازار هدف پردازش می شوند یک سوال گسترده و بسیار پیچیده است. اگرچه قدمت آن بیش از ۷۰ سال است، بیشتر ساده گرایانه و سلسله مراتبی است، یک مدل پیام، مانند AIDA، در تلاش برای نقشه برداری از پردازش های مغزی که یک خریدار طی مراحل خرید خود طی می کند، است.

مدل های بسیار زیادی هستند که در تلاش برای شناسایی هر مرحله می باشند. در واقعیت این پروسه معمولاً یک دنباله خطی نیست. خریداران معمولاً حلقه وار به مرال عقب تر برمی گردند که اطلاعات بیشتری کسب کنند. مدل های بسیار پیچیده تری نیز وجود دارد که در تلاش برای نقشه برداری از فعالیت های درون مغزی خریداران هستند.

در واقعیت، بازاریابان باید ابزارهای ارتباطی را انتخاب کنند که برای مرحله ای که مخاطبان هدف به آن رسیده اند مناسب ترین باشند. به عنوان مثال، تبلیغات می تواند برای افزایش آگاهی و توسعه علاقه مندی بسیار خوب باشد، در حالی که نمونه های رایگان و معرفی محصولات می توانند راه به وجود آوردن امتحان کردن محصولات باشند. این تنها نگاهی کلی به چند تئوری است. بازاریابان واقعی مطالعات خود را بسیار بیشتر از این انجام می دهند.

قوانین طلایی

همانطور که گفته شد علی رغم مزیت های زیاد یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی، موانع زیادی نیز برای این کار روبروی شما وجود دارد. در این قسمت به شما نشان می دهیم که چطور می توانید مطمئن شوید که یکپارچه شده اید و از آن مهم تر یکپارچه می مانید، این شما و این هم ۱۰ قانون طلایی یکپارچه سازی.

قوانین طلایی
  1. برای شروع می توانید پشتیبانی مدیریتی صحیح را از طریق مطمئن شدن از این که آنها درک درستی از مزایای یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی دارند، بدست آورید.
  2. در سطوح مختلف مدیریتی یکپارچه سازی کنید. یکپارچه سازی را برای ملاقات های گوناگون مدیریتی به یک اصل تبدیل کنید، چه این ملاقات های سالانه باشد و چه جلسات خلاقیتی. در عین حال مطمئن شوید که تمامی مدیران، نه تنها مدیران بازاریابی اهمیت یک پیام محکم را درک می کنند، چه برروی ماشین های تحویل دهنده محصول باشند و چه کیفیت محصول. همچنین مطمئن شوید که تبلیغات، PR، نیروهای تیم فروش پیام های خود را یکپارچه می سازند. برای انجام این کار شما باید ارتباطات داخلی را به دقت برنامه ریزی کنید، که این کار به عنوان بازاریابی داخلی شناخته می شود.
  3. مطمئن شوید که دفترچه طراحی یا حتی کتاب برند برای حفظ استانداردهای بصری رایج برای استفاده از لوگوها، مدل های صورت ها، رنگ ها و غیره استفاده می شوند.
  4. برروی یک استراتژی واضح ارتباطات بازاریابی تمرکز کنید. اهداف شفاف و واضح ارتباطی داشته باشید. ارزش های اصلی را به ارتباطات متصل کنید. مطمئن شوید که تمامی ارتباطات به برند و سازمان ارزش اضافه می کنند. از بخش هایی که دارای قابلیت ایجاد مزیت رقابتی هستند استفاده کنید.
  5. با بودجه صفر شروع کنید. از زمین های خاکی شروع کنید! یک نقشه ارتباطی جدید بسازید. مشخص کنید که برای رسیدن به آن اهداف چه کارهایی باید انجام دهید. در واقعیت، بودجه ای که می گیرید معمولاً کمتر از چیزی است که نیاز دارید، بنابراین با توجه به این موضوع ممکن است مجبور شوید فعالیت های ارتباطی را اولویت بندی کنید.
  6. همیشه اول به مشتری فکر کنید. ارتباطات را حول محور پروسه خرید مشتریان پایه گذاری کنید. مراحلی را که قبل، حین و بعد از خرید می گذرانند را شناسایی کنید. ابزار ارتباطی متناسب با هر مرحله را انتخاب کنید. یک دنبال از فعالیت های ارتباطی ایجاد کنید که به مشتری کمک می کند هر مرحله را به راحتی پشت سر بگذارد.
  7. رابطه و ارزش برند ایجاد کنید. تمامی ارتباطات باید بتوانند در عمیق تر کردن رابطه برند با مشتریان کمک کنند. یاد بگیرید که کدام ابزار ارتباطی شما را در این امر یاری می کند. به یاد داشته باشید که بازگشت مشتریان به اندازه بدست آوردن مشتریان مهم است.
  8. یک سیستم اطلاعاتی بازاریابی خوب ایجاد کنید که می تواند به شما بگوید که چه کسی به چه اطلاعاتی در چه زمانی نیاز دارد. یک دیتابیش مشتریان به عنوان مثال، می تواند به فروش اینترنتی، دایرکت مارکتینگ و تیم فروش کمک کند. ارتباطات یکپارچه بازاریابی می تواند در امر تعریف، جمع آوری و به اشتراک گذاری داده های حیاتی کمک کند.
  9. آثار هنری و دیگر مدیاها را به اشتراک بگذارید. در نظر بگیرید که مثلاً تصویرسازی تبلیغاتی چطور می تواند در ایمیل ها، مسابقات، کارت های مناسبتی، محصولات جدید و وبسایت ها استفاده شود.
  10. آماده تغییر دادن همه چیز باشید. از تجربیات خود درس بگیرید. دائماً به دنبال یادگیری بهینه ترین ترکیب ارتباطاتی باشید. امتحان کنید. امتحان کنید. امتحان کنید و هر سال بهتر شوید.

اهمیت رو به رشد Word of Mouth

اینترنت نحوه بیزینس کردن را تغییر داده است. متغیرهای طبقه بندی، هدفگیری و تعیین موقعیت به تعاریف متفاوتی نسبت داده می شوند. به دلیل نقش رو به رشد به اشتراک گذاری – که به آن Word of Mouth آنلاین هم گفته می شود – شیوه بازاریابی محصولات و خدمات جدید نیز تغییر یافته است، اگرچه هدف بیزینس که بدست آوردن ارزش های اجتماعی و اقتصادی است همچنان پابرجا مانده است. البته همچنان شیوه افزایش سودآوری نیز به همان منوال قبلی است. بازاریابی تحول یافته است تا بتواند ارتباط بیشتری را ایجاد کند، با توجه به قابلیت هایی که توسط اینترنت بوجود آمده اند. بازاریابی زمانی به عنوان یک رابطه یک طرفه دیده می شد، که در آن شرکت ها پیشنهادات و ارزش های پیشنهادی خود را مخابره می کردند. اما امروزه بازاریابی به چشم یک مکالمه میان بازاریابان و مشتریان دیده می شود.

اهمیت رو به رشد Word of Mouth

نقطه شروع پروسه یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی آمیخته بازاریابی است که شامل مدل های مختلف بازاریابی، تبلیغات و فروش می شود. بدون یک برنامه کامل ارتباطات یکپارچه بازاریابی، هیچ هارمونی و یکپارچگی میان مشتری و برند وجود ندارد. هدف یک سازمان ایجاد و حفظ ارتباطات میان کارمندان خود و مشتریان است. با خارج از جعبه فکر کردن، ارتباطات یکپارچه بازاریابی یک راهبرد داده محور است که برروی تحلیل مشتریان تمرکز کرده و به دنبال توسعه استراتژی با ترکیب مناسبی از کانال های آنلاین و آفلاین برای خلق یک رابطه محکم تر میان برند و مشتری می باشد. این شامل شناخت صحیح از نقاط تماس برای استفاده برای دسترسی به مصرف کنندگان است و این که بدانید که آنها در چه زمان و چگونه مدل های مختلف رسانه را استفاده می کنند. تحلیل برگشت ها و چرخه زندگی مشتریان المان‌های کلیدی اطلاعاتی در این راهبرد هستند.

تغییرات مختلف در صنعت رسانه و تبلیغات باعث شده اند که IMC به عنوان یک استراتژی اساسی برای بسیاری از بازاریابان تبدیل شود:

  • از تبلیغات رسانه ای تا مدل های مختلف ارتباطی
  • از توده رسانه ای تا رسانه های اختصاصی تر، که حول محور مخاطبان هدف مشخصی هستند
  • از یک بازار رهبری شده توسط کارخانه تا یک بازار رهبری شده توسط خرده فروشان و کنترل شده توسط مشتریان
  • از تبلیغات و بازاریابی کلی تا بازاریابی داده محور
  • از آژانس های با مسئولیت پذیری پایین تا آژانس های با مسئولیت پذیری بالا، مخصوصاً در تبلیغات
  • از پاداش های سنتی تا پاداش های وابسته به عملکرد
  • از دسترسی محدود به اینترنت تا دسترسی ۲۴ ساعته به اینترنت و کالاها و خدمات

علاوه بر این، این حرف دهانی جدید که به شیوه ی بازاریابی تبدیل شده است نیز می تواند مزیت هایی را برای کمپانی فراهم کند، مانند:

  • می تواند مزیت رقابتی ایجاد کند، فروش و سودآوری را افزایش دهد، در حالی که زمان، هزینه و استرس را کاهش می دهد.
  • ارتباطات یکپارچه بازاریابی، ارتباطات را حول محور مشتریان بنا می کند و به آنها در حرکت در مراحل مختلف پروسه خرید کمک می کند. سازمان دائماً تصویر خود را در ذهن مشتریان حک می کند، با آنها صحبت می کند و رابطه خود با مشتریان را تحکیم می بخشد.
  • این رابطه بازاریابی باعث ایجاد یک پیوند وفاداری با مشتریان می شود که می تواند از آنها در برابر حملات رقبا اجتناب ناپذیر رقبا محافظت کند. توانایی حفظ مشتریان تا آخر عمر می تواند یک مزیت رقابتی بسیار قدرتمند باشد.
  • ارتباطات یکپارچه بازاریابی، همچنین با افزایش اثرگذاری می تواند سوآوری را نیز افزایش دهد.
  • پیام های با دقت متصل شده به خریدارن با یادآوری های زمان بندی شده، اطلاعات بروز رسانی شده و آفرهای مخصوص، که در یک دنباله برنامه ریزی شده ارائه می شوند، در حرکت آنها در طی پروسه خرید کمک می کند.
  • ارتباطات یکپارچه بازاریابی، همچنین پیام ها را محکم تر و در نتیجه معتبرتر می سازد. این کار باعث کاهش ریسک در ذهن خریدار می شود که در نتیجه پروسه جستجو را کاهش داده و باعث می شود که در میان مقایسه برندها، برند شما را انتخاب کند.
  • در نهایت، IMC در هزینه ها صرفه جویی می کند و این کار را از طریق از بین بردن تکرار در بخش هایی مانند گرافیک و عکس برداری انجام می دهد، از آنجایی که آنها می توانند مثلاً در تبلیغات، مسابقات و فروش به اشتراک گذاشته شده و استفاده شوند.

جمع بندی

در صورت اجرای اصولی ارتباطات یکپارچه بازاریابی IMC می­‌توانید مطمئن باشید که در دراز مدت نتیجه دلخواه خود را به دست خواهید آورد. لطفا اگز نقطه نظری دارید حتما با ما در میان بگذارید و زیر مقاله به عنوان دیدگاه ارسال نمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط